جدول جو
جدول جو

معنی علی علویه - جستجوی لغت در جدول جو

علی علویه
(عَ یِ عَلْ لو یَ)
ابن عبدالله بن سیف (با یوسف) ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به علویه. موسیقی دان بغدادی. اصل او از سغد بود و علم موسیقی را نزد ابراهیم موصلی آموخت و در آواز و آهنگ سازی و نواختن عود مهارتی بسزا یافت. وی در دربار امین خلیفۀ عباسی رامشگری میکرد و تا عهد المتوکل در قید حیات بود. وترهای عود او مقلوب و معکوس بود بدین ترتیب که ’بم’ در زیر همه قرار داشت و بالای آن ’مثلث’ و سپس ’مثنی’ و آنگاه ’زیر’. او را با امین و مأمون و معتصم و ابراهیم بن مهدی خلفای عباسی اخبار و حکایاتی است. (از الاعلام زرکلی از الاغانی ج 11 ص 333)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علی السویه
تصویر علی السویه
به طور مساوی، به طور یکسان و برابر
فرهنگ فارسی عمید
(عَیِ عَ لَ)
ابن عبدالله بن علی بن حسین بن زید بن علی بن حسین بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علوی علیهم السلام. مکنی به ابوالقاسم و مشهور به ابن الشبیه (معجم الادباء چ مارگلیوث) و یا شبیه (معجم الادباء چ قاهره) وی خطاط بود و از دسترنج خود معاش خویش را به دست می آورد و به فقرا نیز کمک میکرد. مولد او در عیداضحای سال 360 هجری قمری بود و در دهۀ اول رجب سال 441 هجری قمری درگذشت. صاحب معجم الادباء گوید که دیوانی از عروه بن ورد به خط او دیده است. رجوع به معجم الادباء چ قاهره ج 13 ص 271 و چ مارگلیوث ج 5 ص 230 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَلَ)
ابن ابی احمدحسین طاهر بن موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم بن امام موسی بن جعفرالصادق (ع) ملقب به علم الهدی و ثمانینی و ذوالثمانین و ذوالمجدین و سیدمرتضی و شریف مرتضی. رجوع به علم الهدی موسوی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ لَ)
ابن موسی بن جعفر بن محمد بن احمد بن طاوس علوی فاطمی. مشهوربه ابن طاووس و ملقب به رضی الدین و مکنی به ابوالقاسم. رجوع به ابن طاووس و علی (ابن موسی بن...) شود
ابن حمودبن میمون بن احمد ادریسی حسنی علوی حمودی. ملقب به الناصر لدین الله. نخستین تن از ملوک بنی حمود در قرطبه و مالقه. رجوع به علی حمودی شود
ابن عبدالکریم بن علی بن محمد بن علی بن عبدالحمید حسینی علوی نیلی نجفی. مشهور به نسّابه و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی نیلی شود
ابن محمد بن علی بن محمد علوی عمری شجری. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن صوفی. رجوع به علی شجری شود
ابن احمد بن محمد بن عمر بن سالم بن عبیدالله بن حسن علوی حسینی زیدی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی زیدی شود
ابن عبدالقادر بن عبدالرحمان بن علی بن علی بن علی بن أمین علوی اندلسی جزایری مالکی شاذلی. رجوع به علی اندلسی شود
ابن محمد بن جعفر بن محمد بن زید شهید علوی امامی حمانی. رجوع به علی حمانی (ابن محمد بن جعفر کوفی...) شود
ابن حسن (یا حسین). مکنی به ابوالقاسم. منجم و ریاضیدان مشهور قرن چهارم هجری قمری رجوع به ابن اعلم شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ؟)
ابن احمد بن محمد بن علی متویه. مشهور به واحدی نیشابوری و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (علی بن احمدبن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ مَ)
دهی است از دهستان املش، بخش رودسر، شهرستان لاهیجان و سکنۀ آن 240 تن است. آب آن از رود خانه پل رود تأمین می شود. و محصول آن برنج است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
مساوی. برابر. یکسان. بطور تساوی. به برابری و یکسانی. (ناظم الاطباء). برابر هم. یک اندازه، بی تفاوت. بی رجحان.
- برای من علی السویه است، برای من بی تفاوت است. برای من یکسان است
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ دَ)
ابن مسافر عدوی. متکلم بود و در سال 557 هجری قمری درگذشت. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 241)
لغت نامه دهخدا
تصویری از علی السویه
تصویر علی السویه
مساوی برابر یسکان، بی تفاوت بی رحجان: برای ممن علی السویه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علی السویه
تصویر علی السویه
((~. سَُ یَ))
مساوی، برابر، بی تفاوت
فرهنگ فارسی معین